دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد


دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد

دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد


دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد

دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد


دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد

دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد


دل رفت و می ندانم حالش که خود کجا شد

آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد
در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد